روزهاي انتظار

هیچ

سعی میکنم خودم رو به بی خیالی بزنم وانمود کنم که بهش فکر نمیکنم
10 خرداد 1397

بدون عنوان

تبریک به همه خانمها... حتی به من و شما که منتظریم .... چراااا؟؟؟؟؟ چون مادر فقط اونی نیست که وقتی جواب مثبت آزمایش بارداری رو میگیره و از خوشحالی اشک شوق می ریزه و واسه سورپرایز کردن همسرش لحظه ها رو میشماره.... اونی که جواب منفی رو میگیره و تا خونه عینک افتابی رو نقاب صورتش میکنه .. سرش رو پایین میگیره و اشک تلخ حسرت می ریزه و مدام با خودش میگه جواب همسرم رو چی بدم ... اونم مادره....مادر فقط اونی نیست که با شوق و ذوق به همه خبر بارداریشو میده و از همون روز اول واسه اومدن نی نی برنامه ریزی میکنه .... اونی که با صدای گرفته به همسرش میگه : بازم منفی بود .... اونم مادره...مادر فقط اونی نیست که هرشب تو خیالاتش نی نی شو تصور میکنه و حتی از درد...
26 تير 1396

مثل هميشه

ازمايش رو همسرم رفت گرفت منفي بود مثل هميشه ناراحتم اونقدي كه غمو تو چشم همسرم ببينم و نتونم كاري كنم وقتي فهميدم منفي خداروشكر كردم غر نزدم مثل هميشه گله نكردم ازش چون به همسرم قول داده بودم خوشحالم سرقولم موندم بازم هم نيومدي
25 تير 1396

روز آزمايش

امروز ٢٥هست تاريخي كه دكتر برام آز نوشته بودن با كلي دعا رفتم.دادم اول استخاره كردم كه برم يانرم با وجود بي بي چك منفي خوب اومد اومد توكل به خدا انجام بده منم سپردم به خدا و رفتم هرچه باداباد دعاهام كردم التماسامو كردم توكلم رو كردم ديگه كاري آزم برنمياد فقط زل ميزنم به دستاي خدا
25 تير 1396

سلام فرزند نداشته ام

سلام فرزند به دنيا نيامده ام سلام فرزند خيالي من سلام لم ميخواد حرف بزنم باهات با اينكه نيستي دعوات كنم با اينكه ميدونم نيستي دلم ميخواد بهت ميگفتم خوش اومدي ماماني قدرتو ميدونه ميگم ولي ميدونم نيستي كه بشنوي دلم ميخواست برات تعريف كنم چه ها كشيدم تا بياي تعريف ميكنم ولي بازم يكطرفه دلم ميخواست وجودت رو حس ميكردم ازت قول ميگرفتم بموني برام حست نكردم ولي ازت قول گرفتم دلم ميخواست بيام برات تعريف كنم چطوري بابات خوشحال شد وقتي فهميد هستي ولي. به دل من نيست نميشه كه بشه دلم ميخواست بودي ولي نيستي باز منم و من منمو غم دلم فردا ميرم ازمايش بدم دلم ميخواد غافلگير شم ولي ميدونم نميشم اخ اي فرزند به دنيا نيامده ام اگه م...
24 تير 1396

هنوزهم تو ارحم الراحمين مني

امروز روز چهاردهم هست كه داره ميگذره پريد نشدم ولي حالت هاش مياد و ميره يه ديقه با خدا قهرم يه ديقه التماسش ميكنم ازش خواستم با چشم من زندگيمو ببينه نه چشم خودش با صبر من بسنجه اوضاع منو نا با صبور بودن خودش ...
24 تير 1396

بدون عنوان

سلام امروز روز ١٤هست صبح ساعت ٤:٣٠برا نماز كه پاشدم قايمكي بي بي چك گذاشتم كه طبق معمول منفي بود فردا نوبت ازمايشمه فكر نكنم برم اگه چيزي بود حتما بي بي چك نشون ميداد مثل هميشه اما ناراحت تر مثل هميشه اما كنف تر مثل هميشه اما پر دردتر وقتي نميخواد يعني نميخواد شايد نبايد تلاش ميكردم بعضي وقتا احساس ميكنم منو نميبينه حواسش نيست به من جاي ديگه اي نيست كه برم در خونش فقط خودشه و خودش ميدونه جايي رو ندارم ولي بازم ......... روز چهاردهم...
24 تير 1396

روز دوازدهم

امروز روز دوا دهم هست دم صبحي بارون قشنگي ميومد خدا تلافي گرماي چند روزه رو دراورد خدايا شكرت چقد سر صبحي دعا كردم از خدا خواستم كه كسي رو دست خالي نزاره بره چقد ازش خواستم من ميخوام اونم بخواد حالا كه از من همه چي اوكي بوده اونم بخواد وقتي التماس خدا. ميكني خدا جوابتو ميده يه حس خيلي خوبي بهت دست ميده كاشكي خدا اينبارهم اين حس قشنگ رو نصيبم كنه ...
22 تير 1396